در سال ۱۳۶۵ به دنیا آمدم. تمام ۱۲ سال تحصیل را در مدرسه نیکان که یکی از بهترین مدارس تهران است گذراندم. از سال ۱۳۸۵ همزمان با تحصیل در رشته مهندسی عمران در مقطع کارشناسی، به کار در همان مدرسه به عنوان معلم و سپس به عنوان مشاور مشغول شدم. کم کم هدف «انسانسازی» که از هدفهای اصلی کار در مدرسه بود موجب انگیزه من برای کار در علوم انسانی شد. علاقه قبلی به روانشناسی و دید جدید حاصل از کار در مدرسه باعث شد تصمیم به تغییر رشته بگیرم. در نتیجه با کسب رتبه ۵ در کنکور کارشناسی ارشد، تحصیلاتم را در رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید بهشتی آغاز کردم و همزمان در مدرسه نیز مسئولیتهای جدیدی پذیرفتم.
در جریان تحصیل در مقطع ارشد، دریافتم که برای خدمت به انسانها گزینههای بسیاری به جز معلمی پیش روی من است. کم کم به حوزه روانشناسی اجتماعی و روانشناسی سازمانی علاقمند شدم و بعد از فراغت از تحصیل در حوزه مشاوره مدیریت منابع انسانی نیز به کسب تجربه پرداختم. در طول این مدت به درک جدیدی از «روانشناسی سازمانی» رسیدم و دریافتم که عدم توجه کافی به این رشته در عمده سازمانها و مؤسسات ایرانی یکی از دلایل اصلی ضعف ما در مدیریت و به ویژه مدیریت منابع انسانیست. هر سازمان کوچک و بزرگی نیاز به یک مدیر منابع انسانی دارد که با نگاه درست و روانشناسانه به افراد، به معنای واقعی آنها را مدیریت کند و به فکر انگیزهها و خواستههایشان باشد، نه اینکه فقط مشغول کارگزینی و تعیین مسئولیت و حقوق و مزایای نیروها بشود.
با کمی تحقیق دریافتم که در حوزه دانشگاهی نیز توجه چندانی به این رشته نشده و به جز چند دانشگاه معدود، آن هم به تازگی، اکثر دانشگاههای شاخص در حوزه روانشناسی هنوز به این رشته روی خوش نشان ندادهاند. در نتیجه تصمیم گرفتم برای تحصیل در این رشته به یکی از بهترین دانشگاههای علوم اجتماعی دنیا یعنی LSE بروم تا دانش و تخصص لازم را برای کار در این حوزه کسب کنم.
موسسهی حامی به دنبال توسعه علوم انسانی و اجتماعی در کشور به ویژه توسعه دانش مدیریت و حکمرانی (governance) است. بدین منظور ما سعی می کنیم از فعالیتهایی که سبب گسترش دانش عمومی نسبت به این علوم می شود حمایت کنیم.