پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی فیزیک و برای پیگیری علاقه‌ام به فلسفه و علوم انسانی، در کنکور سراسری علوم انسانی شرکت کردم و با کسب رتبه 49 کشوری وارد دوره کارشناسی روانشناسی بالینی در دانشگاه شهید بهشتی شدم. در این دوره و با توجه به فعالیت‌های عملی پاره وقت مرتبط با رشته، به تحول هیجانی نوجوانان و تاثیر بلند مدت آن بر سلامت روان آن‌ها علاقه‌مند شدم. در پایان دوره و با توجه به علایق فلسفی‌ام،  مطالعه خِرَد، توجه مرا به خود جلب کرد. این مفهوم فلسفی در دهه‌های اخیر سر از علوم رفتاری درآورده و سودمندی عملی در آموزش و بهداشت روان را نوید می‌دهد.

اختلالات هیجانی بیش‌ترین هزینه را در میان بدکارکردی‌های روان شناختی به جوامع  بشری تحمیل می‌کنند. از  یک سو،  نوجوانی دوره‌ تحولی است که طی آن افراد بیش از کودکی و بزرگسالی در معرض ابتلا به اختلالات هیجانی‌اند، و یا در مقابل، مستعد پرورش ظرفیت‌های قوام دهنده‌ی روان شناختی هم چون خرد و تاب‌آوری هستند. از سوی دیگر، اکثر نظریه‌های روان شناختی خرد، به “توازن هیجانی” به عنوان یک مولفه‌ی تشکیل‌دهنده خرد نظر دارند. بر این اساس، ارتقای خرد در نوجوانی، به عنوان یک راهکار محتمل عملی برای پیشگیری از اختلالات هیجانی یا درمان آن‌ها مطرح می‌شود. در مقاطع تحصیلی بعدی، این موضوع به  اولویت مطالعاتی من تبدیل شد.

با تکیه بر نتایج تحصیلی عالی موفق به کسب پذیرش مستقیم در دوره کارشناسی ارشد روانشناسی خانواده درمانی در دانشگاه شهید بهشتی  شدم و طی این دوره بالینی فشرده، به مطالعه خرد و تاثیر آن بر تنظیم هیجان در نوجوانان پرداختم و با کسب برترین معدل تحصیلی، این دوره را نیز به پایان رساندم.

برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد رشته علوم اعصاب در دانشگاه کینگز کالج لندن عازم انگلستان شدم. هدف من از شرکت در این دوره، آشنایی با گستره‌ی وسیع و چند رشته‌ای علوم اعصاب و خصوصا ارتباط آن با علوم رفتاری بود، تا ابزارمندتر از گذشته و با دامنه‌ی روش شناختی گسترده‌تری، به مطالعه موضوعات مورد علاقه‌ام بپردازم. اکنون پس از تکمیل این دوره، قصد دارم با لطف خدا و حمایت موسسه حامی در رشته پزشکی روان‌شناختی در دانشگاه کینگز کالج دوره دکتری خود را در حوزه اصلی علاقه‌ام بگذرانم. امیدوارم در آینده نزدیک در مطالعه خرد و اختلالات هیجانی نوجوانان در ایران عزیز سهمی داشته باشم.