زمانی که وارد دوران دبیرستان شدم، متوجه شدم که رشته ریاضی فیزیک که در آن تحصیل میکردم، رشتهای نیست که رضایت خاطر مرا در مسیر ادامه تحصیل برآورده سازد. در آن زمان دبیرستان ما (فرزانگان) در کنار سایر مدارس استعداد درخشان، فاقد رشته علوم انسانی بود و ساختار دبیرستانها به این نحو بود که اکثر دانشآموزان را به سوی انتخاب رشته ریاضیفیزیک فرا میخواند. به لطف بهرهمندی از معلم ادبیات بسیار خوب، دریافتم که گرایش جامعه به سوی رشتههای غیر علوم انسانی، ریشۀ بسیاری از کاستیها و ناملایمتیها در جامعه ایران است، به همین دلیل تصمیم به مطالعه برای شرکت در کنکور انسانی گرفتم. در سالی که مشغول به تحصیل در پیشدانشگاهی ریاضی فیزیک بودم، موفق به کسب رتبه 115 کنکور و وارد دانشگاه شیراز شدم. در زمان انتخاب رشته، میان حقوق و روانشناسی تردید داشتم که در نهایت در روزهای پایانی حقوق را انتخاب کردم. دانشگاه شیراز که به داشتن اساتید سختگیر و انضباط تحصیلی معروف است، فضایی را فراهم ساخت تا مبانی حقوقی را در تمامی درسها به خوبی فرا گرفته و با توان استدلالی خوبی که رشته ریاضی فیزیک در من ایجاد کرده بود، به تعبیر یکی از اساتید، مهندس حقوق شوم. دوره کارشناسی را با کسب رتبه 8 در المپیاد کشوری حقوق و معدل برتر، در حالی به پایان رساندم که حضور در طیف گسترده دانشجویان، آموزنده تساهل و درک متقابل بین اندیشهها بود.
در رشتۀ حقوق، تمایل به انتخاب رشتههایی مانند حقوق خصوصی، حقوق کیفری یا تجارت بینالملل که بازار کاری بهتری دارد، بسیار فراگیرتر است، در آن زمان، بر آن بودم که معیار مالی نباید تنها معیار انتخاب گرایش ارشد باشد و بر آن بودم که حقوق عمومی با پیوند گستردهاش با هر یک از حوزهها و رشتهها، نیازهای من در مسیر دانشجویی را برآورده میکند. امری که با ورودم به دانشگاه شهید بهشتی و بهرهمندی از محضر اساتید بسیار با دانش، تردیدهایم را برطرف کرد.
به واسطۀ یادگیری زبان فرانسه در دوران کارشناسی، پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با موضوع «تحول مفهومی پلیس اداری و معیارهای قانونی بودن اقدامات آن» با مطالعه حقوق فرانسه به انجام رساندم. این پایاننامه در هفدهمین جشنواره پایاننامه سال دانشجویی، برگزیده شد و با حمایت استاد راهنمای محترم و همواره حامی، به چاپ مقالاتی در مجله حقوق اداری، پژوهشهای نوین حقوق اداری و حقوق عمومی تطبیقی انجامید.
ورود به دکتری با سهمیه استعداد درخشان، آنچه نبود که مرا راضی میکرد. همواره از دیگر دانشجویان شنیده بودم که تا زمان عدم اشتعال به رساله، این حس رخوت با فرد باقی میماند. اما اشتغال در این مقطع، با همکاری در پروژههای ارزشمند حقوقی در معاونت حقوقی قوه قضاییه و ریاست جمهوری همراه شد که از جمله آنها میتوان به «تدوین سند امنیت حقوقی»، «طبقهبندی آراء» در پژوهشگاه قوه قضاییه ، «چالشهای حقوقی استفاده از هوش مصنوعی» و… اشاره کرد. این همکاریها، ضمن به چالش کشیدن ذهن در شناخت مشکلات عملی کشور، پرورشدهنده توان پژوهشی بود.
در دوران ارشد، موفق به قبولی در آزمون کانون وکلای دادگستری مرکز شدم و اشتغال گهگاه به وکالت بینش جدیدی به تجارب من به ویژه در تعامل با قضات و اصحاب دعوا اضافه کرد. در طی سالهای تحصیل به خوبی متوجه بودم که جامعۀ حقوقی از شکلگرایی و متنگرایی حقوقی رنج میبرد و این شکلگرایی در بسیاری از موارد، قانون را از ماهیت و هدف خود یعنی عادلانه بودن و کارآمدی تهی میسازد. مطالعات بینرشتهای تا حدود زیادی این مسئله را مد نظر قرار داده است اما همچنان به لحاظ عملی، گرهای از کار نگشوده است.
به همین دلیل، موضوع «نقش هیجان در تصمیمگیری قضایی» را برای پژوهش برگزیدم. در این پژوهش به دنبال درک برهمکنش حقوق و هیجان در عرصه تصمیمگیری قضایی بوده و شیوۀ تنظیم هیجان را با انجام مصاحبه کیفی نیمهساختاریافته در قضات بررسی میکنم. در حال حاضر در حال گذراندن فرصت مطالعاتی در دانشگاه زوریخ زیر نظر پروفسور ماتیاس ملمان میباشم، دورهای که بهرهمندی از بورسیه حامی و مهربانی این بنیاد در راستای این حمایت، آن را به فرصتی بینظیر در یادگیری و گستراندن جهانبینی تبدیل کرده است.
پس از پایان تحصیل، گمان میکنم رساله دکتریام مبانی نظری بسیار کاربردی را فراهم میکند که میتواند در اصلاح ساختارهای ماهوی نظام حقوقی، آموزشهای ضمن خدمت قضات و … مد نظر قرار گرفته و در عین حال بنیانگذار گرایش تحصیلی «حقوق و هیجان» باشد. پروردگارا به من نگاه جهانبین بده تا با آن به تو نزدیک شوم.
موسسهی حامی به دنبال توسعه علوم انسانی و اجتماعی در کشور به ویژه توسعه دانش مدیریت و حکمرانی (governance) است. بدین منظور ما سعی می کنیم از فعالیتهایی که سبب گسترش دانش عمومی نسبت به این علوم می شود حمایت کنیم.