در سال ١٣٨٣ وارد دانشکده معماری دانشگاه هنر اصفهان شدم و تمرکز فعالیتهای چهار سال دانشجویی خود را بر پایهی طراحی زمینهگرا و مردمی قرار دادم. دورهی کارشناسی را با کسب رتبهی اول در کلاس به پایان رساندم. خیلی زود کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه میشیگان آمریکا شروع کردم، مدرسهای پیشرو در زمینه طراحی محیط که با ارائه زمینههای مختلف مطالعات معماری، فضایی بین رشتهای برای بحثهای روز معماری فراهم میکرد. مدرسهی معماری میشیگان این فرصت را برایم ایجاد کرد که معماری را در گفتوگوی با رشتههای علوم انسانی مطالعه کنم. بعد از گذراندن دروسی در دانشکدههای مردمشناسی و تاریخ هنر دریچهی جدیدی از پژوهش معمارانه برایم باز شد. تمامی دغدغههایم در رابطه با شهرهای ایران و فرهنگ ساخت و ساز، در فضای گفتمانی مردمشناسی رنگ جدیدی به خود گرفت. با چنین هدفی، بعد از مطالعهی دانشکدههای مختلف معماری در آمریکا، دانشکده معماری در دانشگاه برکلی را به واسطه داشتن ارتباط نزدیک دیسیپلینی با رشتههایی چون مردمشناسی، تاریخ، فلسفه و جامعهشناسی و نیز به دلیل داشتن گرایشات مرتبط با خاورمیانه و کشورهای اسلامی، برای ادامه تحصیل در پایه دکتری انتخاب کردم. به این ترتیب پروژهی دکتری خود را مبنی بر مطالعهی فرهنگ معماری و شهرسازی در تهران در بین سه گروه مرتبط با ساخت و ساز شهری (سازندهها و مشاوران املاک، معماران، و هنرمندان شهری) تعریف کردم. دانشگاه برکلی این امکان را فراهم میکند که این پروژه تحت عنوان مردمشناسی شهری در فضای تحقیقی بین رشتههای معماری، شهرسازی، مردمشناسی و تاریخ هنر تعریف شود. آنچه این موضوع و این رشته را متمایز میکند نگاهی جدید به مطالعهی تاریخ معماری معاصر ایران است، تاریخی که به جای رویکرد سنتی ساختمان محور، رویکردی مردممحور و شهرمحور دارد. در حال حاضر این دیدگاه مطالعاتی در ایران بسیار کمرنگ است و میتواند در حوزههای آموزش و پژوهش معماری، و سیاستگذاریهای شهری روحیهای جدید در برخورد با شهر و مطالعهی هویت آن ایجاد کند. با حمایت موسسه حامی از این رشتهی تحصیلی امیدوارم دری جدید برای ارتباط معماری وعلوم انسانی در ایران باز شود.
موسسهی حامی به دنبال توسعه علوم انسانی و اجتماعی در کشور به ویژه توسعه دانش مدیریت و حکمرانی (governance) است. بدین منظور ما سعی می کنیم از فعالیتهایی که سبب گسترش دانش عمومی نسبت به این علوم می شود حمایت کنیم.