سال ١٣٨٢ تحصیلات کارشناسیام را در رشته مهندسی برق دانشگاه امیرکبیر آغاز کردم. در فضای پرتلاطم سالهای آغازین دهه هشتاد و در مسیر فعالیتهای فرهنگی و سیاسیِ دانشجویی، به مطالعه آثار روشنفکران دینی پرداختم. در آن سالها، مطالعاتِ فلسفی و ادبی بخشی جداییناپذیر از فعالیتهای اجتماعیِ دانشجویی بود. از مسیر همین فعالیتهای دانشجویی، این ذهنیت بر من غالب شد که بخش مهمی از مسائل ایران در توسعهنیافتگی علوم انسانی و بیتوجهی ما به این علوم ریشه دارد. علائق و برداشتِ شخصیام از مسائل اجتماعی ایران مرا به این نتیجه هدایت کرد که فقدان تفکر عمیق و نقادانه یکی از معضلات بنیادی جامعه ایرانی است و این برداشت نقطه آغاز شروع مطالعاتِ آکادمیک فلسفیام بود. در سالهای بعد، مطالعات آکادمیک فلسفیام را در دانشگاه علامهطباطبایی و دانشگاه تهران پی گرفتم. باوجود معضلات ساختاریِ آکادمیِ فلسفه در ایران، دوره دکتری فلسفه تحلیلیِ پژوهشگاه دانشهای بنیادی این امکان را به من داد تا با رویکرد آکادمیک طراز اول فلسفی، در مقیاس جهانی، آشنا شوم. در پرتو تجربهها و دغدغههای قدیمیام و تحت تأثیر رویکرد تحلیلیِ گروه فلسفه پژوهشگاه دانشهای بنیادی تصمیم گرفتم که رساله دکتریام را در حوزه فلسفه عملی و اخلاقی بنویسم. اکنون بسیار خرسندم که میتوانم با حمایت سخاوتمندانه موسسه حامی این امکان را داشته باشم که کار فلسفیام را تحت نظر یوناس اولسون، یکی از برجستهترین فیلسوفان اخلاق معاصر، در دانشگاه استکهلم سوئد دنبال کنم. امیدوارم که بهعنوان عضو کوچکی از خانواده حامی بتوانم به سهم خودم در ارتقای علوم انسانی در ایران نقشی ایفا کنم.
موسسهی حامی به دنبال توسعه علوم انسانی و اجتماعی در کشور به ویژه توسعه دانش مدیریت و حکمرانی (governance) است. بدین منظور ما سعی می کنیم از فعالیتهایی که سبب گسترش دانش عمومی نسبت به این علوم می شود حمایت کنیم.