موسسه حامی

عمیق‌تر شدن نگرش فلسفی در فرصت مطالعاتی

محمود وحیدنیا متولد سال ١٣٦٨ در تهران است. وحیدنیا یکی از برندگان کمک هزینۀ فرصت مطالعاتی حامی در سال 2018 بود. نامه‌نگاری‌ها و تلاش‌های او برای انجام سفر مطالعاتی چندین ماه ادامه داشت. پس از پذیرش پروفسور چاکراوارتی که یکی از فلاسفۀ برجستۀ حوزۀ مابعدالطّبیعۀ علم است، دانشگاه میامی به عنوان مقصد این سفر پژوهشی تعیین گردید. مشروح گفت‌وگوی ما با او پیرامون تجربۀ‌ این سفر را در زیر بخوانید.

نقش آفرینی موسسه حامی در توسعه علوم انسانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

تجربۀ بنده این بوده که مؤسّسۀ حامی دربارۀ اهدافی که معیّن کرده عملکردی حرفه‌ای و دلسوزانه دارد. من عملاً شاهد بودم که در میان دوستان و آشنایانم در مقطع دکتری، وجود این مؤسّسه نوعی دلگرمی بوده و انگیزه‌بخش است. برخی از آن دوستان هم که خوشبختانه موفّق شدند از حمایت مؤسّسه به‌ویژه دربارۀ فرصت مطالعاتی برخوردار شوند، و تجربه‌های بسیار خوبی کسب کنند. پس دست کم مشاهدات بنده حاکی از این است که مؤسّسه اثر قطعاً مثبتی در حمایت از پیشرفت و بهبود علوم انسانی داشته است.

آیا فرصت مطالعاتی شما در دانشگاه میامی با بهره مندی از حمایت موسسه حامی نگرش شما به رشته فلسفه را بازآفرینی کرد؟

بله، بدون شک در نگرش من نسبت به رشتۀ فلسفه و یا به طور کلّی فلسفه اثرگذار بود. این سفر مطالعاتی هم دربارۀ قالب و روش فلسفه‌ورزی آموزنده بود، و هم طبیعتاً تا حدّی محتوا و درون‌مایۀ باورهای فلسفی‌ام را دگرگون کرد.

درباره روش و شیوۀ پژوهش فلسفی، یا حتّی پژوهش دانشگاهی به طور کلّی، بد نیست بگویم که شاید مهم‌ترین مشاهدۀ بنده این بود که دانشجو و پژوهشگر، پیوسته در حال عرضۀ پژوهش خود و دریافت بازخوردها و نظرات هم‌کاران و هم‌رشته‌ای‌هاست.

این موضوع هم در مقیاس کوچک‌تر در جریان کلاس‌های درسی رسمی یا حلقه‌های مطالعاتی رخ می‌دهد، و هم به طور جدّی‌تر در جریان ارائه‌های درون‌دانشکده‌ای یا درون‌دانشگاهی یا احیاناً شرکت در کنفرانس‌های کشوری و بین‌المللی. بدین ترتیب، دانشجو یا پژوهش‌گر به حال خود رها نمی‌شود، و به یک معنا چاره‌ای ندارد جز این که پیوسته پویایی خود را حفظ کند.

با همۀ کمبودهایی که ما در فضای دانشگاهی خودمان داریم، به گمانم خود دانشجویان می‌توانند و می‌بایست کمی این محیط پویا را دست کم در مقیاس‌های کوچک‌تر شبیه‌سازی کنند؛ برای نمونه با پیگیری جدّی حلقه‌های مطالعاتی، برنامه‌ریزی برای ارائه‌های مرتّب و دوره‌ای دانشجویی، و…

موسسه حامی علوم انسانی در روند تحصیلات تکمیلی شما چه نقشی داشته است؟

مهم این است که بدون حمایت مؤسسۀ حامی این سفر مطالعاتی یا برایم ناممکن بود و یا تنها با دشواری بسیار میسّر می‌شد. به هر حال، این سفر از جهات گوناگون برای بنده تجربۀ ارزشمندی بود و تأثیر مثبتی روی کیفیت پژوهش دکترای بنده داشته و خواهد داشت.

آشنایی شما با موسسه حامی علوم انسانی از چه مقطعی آغاز شد؟

من توسط دو نفر از دوستانم با مؤسسه آشنا شدم، کمی بعد از دفاع از طرح پژوهشی دکتری و وقتی که در حال انجام نامه‌نگاری‌های اوّلیه برای فرصت مطالعاتی بودم. آشنایی جدّی من با مؤسّسه زمانی شکل گرفت که بیشتر پیش‌نیازهایی که موسسه از درخواست‌کنندگان مطالبه می‌کند را کمابیش آماده داشتم. بنابراین با بارگذاری مدارک، درخواست را برای موسسه ثبت کردم، و بعد هم که به منظور مصاحبه دعوت شدم. مصاحبه درفضایی حرفه‌ای، دوستانه، و صمیمانه انجام شد، و خوشبختانه نهایتاً پذیرفته شدم.

بهره مندی از حمایت فرصت مطالعاتی موسسه حامی علوم انسانی به چه میزان در پیشبرد اهدافتان کمک کننده بود؟

گذشته از آنچه در خلال پاسخ‌های پیشین عرض کردم، می‌توانم اجمالاً به این نکات هم اشاره کنم: سفر مطالعاتی به بنده این امکان را داد که با برخی از پژوهشگران برجستۀ مرتبط با قلمروی کاری‌ام گفت‌وگوها و همکاری‌های سازنده داشته باشم. در جریان این سفر پژوهشی دربارۀ پرسش‌های اصلی پژوهشم نگاه دقیق‌تر و عمیق‌تری پیدا کردم، و بازخوردهایی که در طول این سفر دربارۀ حاصل بخشی از این مطالعات از اساتید و دانشجویان دریافت کردم، بدون شک کمک بزرگی برای بهبود رسالۀ دکتری خواهد بود.